کاش می شد با تو صادق می شدم
از برای عشق لایق می شدم
کاش می شد با تو در باد صبا
رقص آموز شقایق می شدم
کاش می شد با دعایت من مدام
مورد الطاف رازق می شدم
کاش می شد بهر ارضای دلم
جانفشانی خوب و حاذق می شدم
کاش می شد با تو در دریای عشق
غوطه در بحرالحقایق می شدم
محمدحسن مداحی
یا حسین
ای بفدای رخ همچون مهت
کن نظری گاه به خوار رهت
ای که خدا هست خریدار تو
هر دو جهانند گرفتار تو
کوی تو شد قبله هر اهل دل
خاک بشر از می عشق تو گل
ساقی من نیم نگاهی مرا
دور کن از فسق و تباهی مرا
گرچه ز عصیان خود هستم ذلیل
برتو گل فاطمه هستم دخیل
عشق و تولای تو ایمان من
مهرتو گل گرد در این جان من
مجلس تو باغ جنان من است
نام شما زینت جان من است
خاک کف پای عزادار تو
سرمه چشم من بیمار تو
لاله خوشبوی ولایت تویی
مشعل زیبای هدایت تویی
لطف و عطایت به همه شامل است
عشق تو از عمر مرا حاصل است
سائل کوی تو منم یا حسین
مست سبوی تو منم یاحسین
بی تو گلی نیست در این خاطرم
غیر شما روبه کجا آورم
ایکه تویی چشمه فیض خدا
کن نظری سوی گدایت شها
گوشه چشمی که گدای توام
تا به ابد مست ولای توام
با تو شوم پادشه عالمی
بی تو در این بحر نیم شبنمی
یاد تو چون یاد خداوندگار
میدهدم صبر وشکیب وقرار
محمدحسن مداحی
هرآنکه در مه ماتم عزانگه دارد
خداش در دو جهان از بلا نگه دارد
خوشا بحال کسی کو حسینی گشت
حقیقتا ادب و هم وفا نگه دارد
به زیر پرچم عشقش نشسته ام عمری
بدان امید عطایش مرا نگه دارد
همیشه خواهش وایمان وآرزویم هست
خدا مرا زگناه وخطا نگه دارد
به روی پل نلغزد محب اهل البیت
بدان که سید بطحا ورا نگه دارد
منم گدای حسین وهمین بس است فردا
خدا به جمع محبین مرا نگه دارد
شوم فدای همت آن نازنین جوانمردی
همیشه حرمت اهل عزا نگه دارد
عزیز مهدی زهرا شود اگر آنکس
دو چشم خود زگناه وخطا نگه دارد
گل همیشه بهاری توای امام زمان
خدابه حرمت زهراتورا نگه دارد
خدا کندکه به فردا خدامرا مداح
به زیر پرچم آل عبا نگه دارد
محمد حسن مداحی
گل کجا...
گل کجا کو نجابتت دارد
پاکی و هم طراوتت دارد
گشته ام بس میان خوبرویان
کو کسی که وجاهتت دارم
در دو عالم ندیده دیده دهر
دیده ای که لیاقتت دارد
شیعه شد منزوی دراین دوران
بین امید عنایتت دارد
محمدحسن مداحی
(باز در من چشم وا کن تا تماشایت کنم) (درد دیدن را دوا کن تا تماشایت کنم)
شاعرمحمدمهدی سیار
تا بخوانم از دو چشمانت حدیث عشق و وصل
چشمی از نو خود عطا کن تا تماشایت کنم
شرم میریزد ز چشمم وقت دیدار شما چشم پوشی از خطا کن تا تماشایت کنم خستهام از بس که بر غیر تو کردم من نگاه
بر من خسته دعا کن تا تماشایت کنم
کار چشمم روز و شب شد گریه اندر هجر تو
دیدهام را با صفا کن تا تماشایت کنم
محمدحسن مداحی
سلام ما به تو ای حجت خدا مهدی
درود حق به تو ای شاه اولیا مهدی یگانهای و به عالم امیر و سلطانی
صفای اهل جهانی بیا بیا مهدی
قسم که آیه تطهیر در قداست تو
چو خوش سروده خداوندگار ما مهدی
گل همیشه بهاری خزان نداری تو
یگانهای و عزیزی و دلربا مهدی
به یک نگاه تو مولا جهان بود محتاج
یقین که چشم خدایی برای ما مهدی
بیا که دشمن دین هتک حرمتی کرده
به کوفه و نجف و کربلا یا مهدی
محمدحسن مداحی
تو نگاهت سادگی بود
طعم خوب زندگی بود
فکر میکردم نمیمونی
موندنت همیشگی بود
تو نگات نخونده بودم
رنج راه خستگی بود
دل اگر به پات گذاشتم
لذت وابستگی بود
خاطرات کهنه تو
مثل حرفات تازگی بود
اینکه گفتم یه جا جم شیم
هدفم پیوستگی بود
محمدحسن مداحی
داغ دلم از صبا بپرسید
وز خون دل خدا بپرسید
آن کس که به سینه سنگ ما زد
از چیست به ما جفا بپرسید
رفتیم به راه عاشقیها
این راه ز رهنما بپرسید
در گوشه این دلم صدایی است
این زمزمه را شما بپرسید
راز دل رفتگان به دریا
باید که ز ناخدا بپرسید
احوال دل شکستگان را
در موج غم و بلا بپرسید
در غربت اگر امیر و شاهی
احوال ز آشنا بپرسید
مستیم ز باده نگاهت
میخانه رهش ز ما بپرسید
سخت است فراغ دلستانم
این درد مگر ز ما بپرسید
محمدحسن مداحی
دل من در پی ابهام چشمت
فتاده بی خبر در دام چشمت
هنوزم رد پاهای تو پیداست
میان چشمم از هر گام چشمت
کجا راهم فتد بر می فروشان
که تا مستم من از صهبای چشمت
از آن تاثیر و مجذوب نگاهت
دو چشمانم شده ادغام چشمت
رقیبت اینچنین می گفت دوشین
من و این دل شدیم ناکام چشمت
تلنگر میزند اشکت همان دم
که می غلطد زپشت بام چشمت
صبوری ها دگر هم برده صبرم
الا صیاد ، دل شد رام چشمت
بیا یک ظهر آدینه که خوانم
حدیث تازه از گل فام چشمت
محمدحسن مداحی
(بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه) عبورم افتاد
چشم آن کوچه عجب مات حضورم افتادم
دست در دست غمت همره مه می رفتم
آتش هجر تو در قلب صبورم افتاد
آهی از سینه پر درد کشیدم که چنان
اثر آه بدل نفخه ی صورم افتاد
مست از یک نگهم گشت چو اورا دیدم
چشم نرگس چو بر این چشم خمورم افتاد
تا نفس در دل من هست تو را می طلبم عشق تو کی زدل پر شر و شورم افتاد
محمدحسن مداحی