ای حسین ای برادر زینب

ای حسین ای برادر زینب
تاج افلاک و دلبر زینب
ای جمالت بهشت پیغمبر
یادگاری ز مادر زینب
ای صفای دل رسول الله
وی عزیزو امید آل الله
این سخن گویم از نبی فرمود
تو حسین منی و ثارالله
زینبم زینبت برادر جان
در تعب از غمت برادر جان

جان من همسفر نگاهم کن
این منم زینبت برادر جان
با که گویم حدیث چشمانت
روی نیزه کلام قرآنت
چشم نازت همیشه در گردش
عالمی جان فدای چشمانت
ای هلال به نیزه زینب
روز من از غمت ببین چون شب
آفتاب از حضورت خجل گشته
بر رخش مانده تا قیامت تب
گفتی از روی نیزه با اعدا
این منم زاده رسول الله
شامیان سنگتان از چیست
بر من و کاروان آل الله
روی نیزه سرت قیامت کرد
تا کلام خدا تلاوت کرد
قصه غربت و غریبی را
می‌شود تا خدا روایت کرد
گریه‌ام از دل است و احساس است
بوی عشقم فقط گل یاس است
از چه در آخر کاروان جانا
آخرین نیزه راس عباس است

محمدحسن مداحی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.