ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
قصه ساده بود
همچون فلسفه که از شعرهای فروغ
چکه چکه بر سنگفرشِ کاغذ
باران مینوازد
قصه ساده بود
همچون شعرهای فروغ
که از پنجرهای در آن سوی غربت
تلالو نورش, میسوزاند اما نوازش نمیدهد,
شب است که بر پیکرهی خیال میدمد
قصه ساده بود
همچون تو که داس میشدی
به قصد برداشت نه کاشت,
همچون من که سبز میشدم
برای کاشت نه برداشت!
و سرنوشت قهقهه میزد
بر مداری که آنچنان که رقص پای خیال را, ساعتگرد مینوازد
بر مداری بر عکس,
گاه بر جای جای خیال,طعمِ بُهت میچشاند!
قصه ساده بود
آنچنان که زبان گویای عشق
در گوش تو رنگِ نفرت میگرفت
و بر خیال من, همچون ستاره از بهت میدرخشید
و در آزمونِ سخت باور, گویی
هر چه شکست میخورد
در هم شکستهتر برمیخاست!
قصه ساده بود
تو داس میشدی به قصد برداشت
من سبز میشدم به قصد کاشت, نه برداشت!
فاطمه خجسته