تقاص می‌دهم

تقاص می‌دهم
زیبایی تو را
هر روز می‌جنگم
با خودم
به زیبایی تو
سلام می‌کنم
به دوست داشتن‌ام
حمله می‌کنی!


علیرضا ایمانی فر

صدای موجت ای دریا

صدای موجت ای دریا
برایم شعر زیبایی ست
پراز راز و پراز لذت
همانند معمایی ست

صدف می ریزی از خوبی
به روی ساحلت هرروز
و بوی تازه می گیرد
ازاین خوبی، دلت هرروز


در آغوش تو ماهی ها
تمام لحظه ها شادند
به زیر آب و روی آب
همیشه شاد و آزادند

پرستوهای دریایی
که خیلی عاشق موجند
نشسته گاه برساحل
و گاهی نیز در اوجند


تو ای دریا ! برای ما
بخوان شعر قشنگت را
به روی ماسه جاری کن
صدای رنگ رنگت را

از مجموعه زمین اگر نچرخد

بهار را به خانه بیاور

تا در آغوشت

سرزمینش را مرور کند

سرزمینی که دزدان دریایی

به کتاب های قصه پناه می برند

و در دل کوچک این گهواره

آب از آب

تکان نمی خورد

بهار را به خانه بیاور

تا دست به دست دیوارها

قدم های کوچکش را بردارد

برای روزهایی که تنها می آیند

(محمد جواد سلطانی)

از مجموعه زمین اگر نچرخد/ آوای کلار

رنگهای پاییز در چشمانت می‌رقصند

رنگهای پاییز در چشمانت می‌رقصند
به چشمانت که نگاه میکنم
به جشن رنگها دعوت میشم


گلی حسینی

نگرانی خار از دست خالیش نبود

نگرانی خار
از دست خالیش نبود
تیغی داشت
که به لطافت شبنم صبحگاهی
گردن ظلم را می برید
و
دلش را دوخته بود
به مردانگی خاک
چون ریشه اش
عاشقانه بغل کرده بود


مرتضی حاجی آقاجانی

مبادا چند ساعت دیرتر به زندگی کردن فکر کنید

مبادا چند ساعت دیرتر به زندگی کردن فکر کنید
باید تاخت، باید زد به سیم آخر
باید دل به دریا زد، باید کرد آن کاری را که باید
باید خواست تا بشود
هیچ چیز در این زندگی
آنقدر سخت نیست که هیچ وقت حل نشود
هیچ چیز آنقدر تلخ نیست که رَد نشود
هیچ چیز آنقدر بد نیست که خوب نشود


صابر_ابر

عشق راهی تا نجات آدمی‌ست

عشق راهی تا نجات آدمی‌ست
  از تمامِ پیچ‌و‌خم‌های عبور
   از هیاهوی عجیب زندگی
در میانِ کوچه‌های سوت و کور
     عاشقی باید نمود
  تا غمی از دل زدود
عشق ای ناجیِ من
بار دیگر در سکوت
خام فریادِ توام
در میانِ این هیاهوی غریب
من فقط یادِ توام

مریم_جلالوند