او یک نگاه داشت

او یک نگاه داشت
به صد چشم می نهاد

او یک ترانه داشت
به صد گوش می سرود
من صد ترانه خواندم و
نشنود هیچکس

من صد نگاه داشتم و
دیده ای نبود


نصرت رحمانی

مرا چشمی ست خون افشان

مرا چشمی ست خون افشان ز دست آن کمان ابرو

جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

 

غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی

نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو

 

"حافظ"

مملو از کلمات و خسته زتکرارم

مملو از کلمات و خسته زتکرارم
نگرددنبال فلسفه وسفسطه درمن

اینکه گفتم
آنچه نوشتم
همانم،همان


فاطمه دماوندی

دلتنگی هایم را

دلتنگی هایم را

برده ام

به شبی که تو را دارم

وگرنه قرار بود

خیلی دلتنگی کنند

پری کوتی

حس دوست داشتنت که

حس دوست داشتنت که
می پیچد دور قلبم
مثل ساقه ی نازک یاس رازقی
با یک دنیا عطر آشنا
پنجره ها را باز میکنم تا
عمیق تر نفس بکشم
انگار عطر تو در هوا جاریست
حس تو که می آید
همه حس های دیگر
کوچ میکنند از من
من میمانم و عطر تو و
درد دوست داشتنت
به که چه درد قشنگی

ساغر روحانی فر

آدم زنده زندگانی می خواهد

..‌.و

همین دوست داشتنت

زندگی ست

آدم زنده

زندگانی می خواهد


پری کوتی

درخت احساسم،

در باغچه،
در باغ،
یا جنگل؛
هرجا که پا بگذاری
درخت احساسم،
پوست می‌ترکاند!

لیلا طیبی

نسیم زمزمه‌کنان:

نسیم زمزمه‌کنان:
گل‌های رازقی
بوی تو را دارند!


لیلا طیبی