می دانستم دوباره بر می گردی

می دانستم
دوباره بر می گردی
این آیین باران است
فلسفه دریا
باور ابر
من کوچکترین پسر درختم
مادرم
در باشکوه قصری شد
پدرم میز میکده بهشت
من اما
جوانه زدم
قد کشیدم
تکان نخوردم
تا تو بیایی


کیوان_ملکی_سوادکوهی

من در دستان تنهایی ام

باغ 

در دستان پاییز 

مچاله می شود 

من

 در دستان تنهایی ام 

اما

خوشا به حال این شعر 

که در دستان تو 

مچاله خواهد شد


آرزو کاظمی

در سرم گالری نقاشی بزرگی است

در سرم
گالری نقاشی بزرگی است
یک شب
همه‌ی عکس ها
به سرقت خواهد رفت

ابوذر_پاکروان

و بعد از تو باران

و بعد از تو باران

فقط آب بود

و گل های سرخ

شاخه های غمگنانهٔ عشق

در دست ملاقات های شکسته

پرویز صادقی

حسرت لمس رنگ مهربانی ات

حسرت لمس رنگ مهربانی ات
را هر روز به گور می برم
بغضی در گلو دارم وامدار
دوست داشتنت و آماده
ترکیدن
کاش بوی عطرت را
از کوچه های خیالم می شنیدم
زلفانت را باز بالای کدام
کوه عاشقانه بر باد داده ای
که من گریه را فرو می خورم در
خون دلهایی که خوردم .


بهزادساوانا