نمی ترسم از جنگ یا زلزله ای که تهران را در یک شب سیاه می بلعد نمی ترسم از احتمال برخورد شهاب سنگ با زمینی که از یک لحظه به بعد روی مدار مقرر نمی چرخد نمی ترسم از تمام شدن توی خواب یا آخرین لبخندم روی دیوار می ترسم این شعر آخری باشد که می نویسم گوشی را بردار ...
زندگی فهم نفهمیدنهاست آسمان،نور،خدا،عشق،سعادت،با ماست در نبندیم به نور در نبندیم به آرامش پرمهر نسیم زندگی رسم پذیرایی از تقدیر است وزن خوشبختی من وزن رضایتمندیست