ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
غمی ز هجر تو بیش از حساب دارم من
به شوق توست اگر صبر و تاب دارم من
بروی شیشه قلبم به غیر عکس تو نیست
میان سینه فقط از تو قاب دارم من
غم فراق تو ایدوست بس که سنگین است
ز دیده اشک روان چون سحاب دارم من
ز گنج مهر تو در آستانه دل خود
هزار گوهر نایاب و ناب دارم من
تو ماه کشور حُسن و ملاحتی بخدا
که از تجلّی تو ماهتاب دارم من
ز نور عشق تو ای آفتاب مُلک وجود
درون خانه دل آفتاب دارم من
اگر چه موی سیاهم سفید شد اما
هنوز عشق ترا چون شباب دارم من
اگر به تربت من بگذری پس از صد سال
برای فیض حضورت شتاب دارم من
پی وصال تو ای تک سوار کشور دل
قسم بدوست که پا در رکاب دارم من
سعید بی همتا
منتظری چه اتفاقی بیافتد؟
اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست؟
اینکه دیگر در اتاق عروسک هایم
پشت دریچه تنهایی ام
زیربالش همیشه خیس ازگریه ام
هوای تازه ندارم کافی نیست؟
اینکه از چشم های شب زده ام به جای
باران برف ببارد؟
اینکه ستاره ها در آسمان
برای نیمه شبم راه باز کنند؟
اینکه تمام پروانه ها و پرستوهای سرگردان
بعد دعاهایم آمین بگویند؟
نه عزیز دلم
هیچ اتفاقی مهمی نمی افتد ...
جز پژمردن چشم های قهوه ای من ...
جزبه خاک افتادن ساقه های احساس بچه گانه ام ...
جز ترک خوردن شیشه اعتماد عجیبم ...
منتظری بمیرم تا برگردی؟
سعید بی همتا
پرواز در هوای خیال تو دیدنی ست
حرفی بزن که موج صدایت شنیدنی ست
شعر زلال جوشش احساس های من
از موج دلنشین کلام تو چیدنی ست
یک قطره عشق کنج دلم را گرفته است
این قطره هم به شوق نگاهت چکیدنی ست
خم شد ، شکست پشت دل نازکم ولی
بار غمت ـ عزیز تر از جان ـ کشیدنی ست
من در فضای خلوت تو خیمه می زنم
طعم صدای خلوت پاکت چشیدنی ست
تا اوج ، راهی ام به تماشای من بیا
با بالهای عشق تو پرواز دیدنی ست
سعید بی همتا