ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
از عشق تو نازنین چه آکنده شدم
هر دفعه ببین که مُردم و زنده شدم
با نور رخت همیشه شستم رویم
در ظلمت مویت چه پناهنده شدم
احسان آریاپور
بگذار که من در ره افسانه بمیرم
از یاد خوشش پرتویی از نور بگیرم
یک عشق قدیمیست ، سرانجام بیابد
تا باز خودم زندگی از سر بگیرم
احسان آریاپور
این خانه اگر دوباره احیا شده است ،
یا بهر دل تو بس مهیّا شده است ،
باید که هماره قدردانش باشی ،
چون تکه کویریست که دریا شده است
احسان آریاپور
از عشق تو نازنین چه آکنده شدم
هر دفعه ببین که مُردم و زنده شدم
با نور رخت همیشه شستم رویم
در ظلمت مویت چه پناهنده شدم
احسان آریاپور
ای عشق همیشگی من ، اچتیسی
ای حسرت زندگی من ، اچتیسی
ای کاش دوباره بازگردی اینجا
ای باعث خستگی من ، اچتیسی
احسان آریاپور
با روح و روان من ، تو بازی کردی
مستانه و خسته ، نغمهسازی کردی
وقتی دلم از همیشه غمگینتر بود
او را به شمیم غنچه راضی کردی
احسان آریاپور
از شراب ناب عشق خود ، مستم کن
جانم بِسِتان ، نیست کن و هستم کن
در جشن پر از نور و گُلِ دربارت
انگشتر بندگیت را دستم کن
احسان آریاپور