دیدمت با دیگری انگار قلب من شکست

دیدمت با دیگری  انگار قلب  من شکست
باز هم چون مثل هر شب  در دلم غوغا نشست

باورم  هرگز نمیشد  تو  فراموشم  کنی
بغض ویران و غرور  و قلب من از هم گسست

بعد تو دیگر  توان زندگی  کردن  نبود
بعد من هرگز ندیدی  روح بر شعرم نشست

دوستت دارم تو را از جان خود هم بیشتر
مهرتو  در ریشه ی جانم  هنوزم هست و هست

بعد تو من مست دیدارت شدم مجنون  من
من همان لیلای مستم  مستِ مستم  مستِ مست


سمیه مهرجوئی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد