خانه ای دارم

خانه ای دارم
که
نورش روی دوست
نور رنگینم
در این خانه از اوست
دوست هایی
که در اینجا
میهمان من است
او فقط میهمان
نبوده
ز بالا آمده
از سوی اوست
او حبیب است
وعزیز است ‌‌
خیر و پرکت
قدم هایش از اوست
خانه گر خالی شود از لطف
و گر بسته شود
بر روی دوست
خانه نبوَد
تاریک کَده است

بهرام معینی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.