ای که نور همه چشمان جهان غیر تو هرگز

ای که نور همه چشمان جهان غیر تو هرگز
چشم من و چشمان کسی غیر تو هرگز

دامان تو معراج فقیهان و حبیبان
دست من و دامان کسی غیر تو هرگز

ای که سر منشاء علم اید تمامی طبیبان جهان را
درد من و امید شفایم ز کسی غیر تو هرگز

در کالبد هستی و هیئت همگی روح تو هستی
در جسم من از روح کسی غیر تو هرگز

در مسلک حافظ می و میخانه و مستی همه از توست
طلب جام می از دست کسی غیر تو هرگز

ذکرت شود امید غریبان جدا از وطن خویش
در وادی غربت به لبم نام کسی غیر تو هرگز

ای که هر حادثه را موجب و اسباب شمایید
شعر مرا علت و انگیزه کسی غیر تو هرگز

محمد سعید بویه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.