در دل شب شاعری برخاست

در دل شب شاعری برخاست
با کلمات بازی کنان برخاست
به واقعیت و خیالات پیوست
در آسمان شعر چون ستاره برخاست
برنامه نویس بود و رد پاهایش
در دنیای کد و خطوط زیبایش
الگوریتم ها می‌رقصیدند
تا زندگی را به ترتیب آرایش
اما در خزان دلش نوری دید
عاشق شد و در آفاق پرید
با قلبی پر از جوش و جنون
عاشقی در تمام جهان افسرید
شاعری کرد از تمام احساسات
با زبانی موزون و نغمه های آرات
به عشقش نوازشی چون زمزمه افتاد
و لحظه به لحظه دل عاشق را پر از فرات
دیگر نمی‌دانست چه کار کند
عاشقی و شعر و کد نیکو کند
همه دستان دنیا را بر حریمش
می‌بست و با عشقی بی‌پایان پیوند


سیدمحمدخنیاگر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.