دل ز دلبر ربوده ام، آری

دل ز دلبر ربوده ام، آری
بال و پر را گشوده ام، آری

غم هجران و درد بی درمان
از تصور زدوده ام، اری

در خیالات تلخ و شیرینم
یار فرهاد بوده ام، آری

بر خماری و نشئه و مستی
بی کسی را فزوده ام، آری

لعل لب را به رخصت می سرخ
به لب لعل سوده ام، آری


علی نوری مطلق

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.