بـا مـن تـمـام ثـانـیـه هـا را مـرور کن

بـا مـن تـمـام ثـانـیـه هـا را مـرور کن
حـال مـرا بـه معـجزه ای غـرق نور کن

سرفصل سبز زندگی‌ام با دلم بمان
از این شب به غصٌه نشسته عبور کن

اندیشه حضور تو در دل جوانه زد
جهل مرا به شیوه ی آیینه کور کن

در آسمان چشم تو آیین زندگی ست
شعر مرا به ملکِ سخن پر شعور کن

بر من بتاب آخرِ این قصه دیدنی ست
با خنده ای نـگاه مرا پرغـرور کن

با من بخوان که نام زمین راعوض کنیم
آیینه را معطرٌِ عطرِحـضـور کـن

پرواز کن به وسعت خورشید وبعد آن
از سینه ام هرآنچه سیاهی ست دور کن


فریباکاظمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.