تو در ساحل به موجِ زلف وُ موجِ آب

تو در ساحل به موجِ زلف وُ موجِ آب
من‌ آن قایق شکسته با دلِ بی تاب

تو مستِ نازِ زلفِ موجِ موهایت
فروتر قایق هر لحظه درونِ آب

تو آسوده زِ یاد وُ خاطرم امّا
نشد یادت فراموشم در این غرقاب

تو رفتی در غروبِ ساحل از پیشم
منِ تنها شدم غرقه در این گرداب

کنون دریا همان امّا زِ من باقی
مکانِ قایق وُ نور از دلِ مهتاب

علی پیرانی شال

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.