ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دوستت دارم
با دستانی از نور
که هر شب, از آسمان
برایت شکوفهِ ماه میچیند.
چی ماه بخشنده
برای رفتن هزار و یک دلیل باشدم
ولی...
تو یک بهانه از برای ماندنم بده
مریم مینائی
ماهی عاشق
هیچگاه حرف دلش را نزد
تا دهان باز کرد
آب در دهانش کردند...
مهران فیضی صفت
گفته شاعر
پشت دریاها شهری است
پر از آرامش
و من به جستجوی دیار کتابها
در قایق شعرهای سهراب
پارو میزنم
از چینهای پیشانی در جوانی و
بخار آه کشیدنهای فصل بهارم
پیداست
مدتها شادی را ندیدهام
باید بگریزم از امروز سوخته و
در دریای فردا
کابوسهای سیاه را غرق کنم
و با رؤیا
بروم به آنجا
شب رو به پایان است
دیگر خستهام از ساحل سنگی و
بوی نای آدمها و
مرثیه زندگیهای مرده
اینجا آدمهایش
آب شور به هم تعارف میکنند
وقت آنست تصفیه کرد نگاهها را و
بجای پوشیدن رنگ سیاه
و بالابردن دیوارها
پنجرههای سبز زندگی را باز کنیم.
عبدالله خسروی
به تماشا نشسته ام ...
غروب آتشینِ
ساحل را ؛
در هجوم دلشوره ها
بس نگرانم میکند ؛
تصور آینده ؟!
سکوت این خفقان
را ؛
با پرتاب سنگریزه ای
میشکند ؛
و
صحنه غرق گشتن رویایی را در گرداب می نمایاند!
از رویاهایم دست میشویم
و از دریچه خوشبختی مینگرم!
چهره دلبندم را
مژگان_کریمی
کویر لبهایم را
ابرهای پا به ماه
سیراب نکرد
با تاکهای خشکیده
همسایهام
رویا_سامانی