ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
کجا جدا شوم از تو که بعد از آن تو نباشی
کسی که داده مرا از خودم امان ، تو نباشی
کجای زندگیم دست می دهد که به تلخی
گریزم از تو وآغوش مهربان ، تو نباشی
کجای گریه بخندم ، کجای خنده بگریم
که پشت گریه و لبخند ، توامان تو نباشی
کدام قصه بسازم که بی تو رنگ نبازد
کدام شعر بخوانم که در دهان تو نباشی
به رغم عشق من و تو ، سپاه بد دلی و شک
هزار جهد بکردند در جهان ، تو نباشی
تو را اگر چه نمی یابمت ، هنوز برآنم
که در مکان تو نگنجی که در زمان تو نباشی
هزارچشم تو از هر کجاست خیره به سویم
کجا نگاه کنم من که این و آن تو نباشی
- عبدالجبار کاکایی
گفتی بوسه حرام است
آیا دل بردن رواست
من متلاشی شده ام
زحسرت روی تو
نوازش های تو
صدای گرم وآرامش تو
من دلم احساس می خواهد
به نگاه تو
به آغوش گرم تو
ویک لبخندمست تو
تا جانی دوباره گیرم
زهرا نادی
با کافر چشم خود مسلمانی کن
بیمار توام ، امید ارزانی کن
تشخیص پزشک خستگی از دنیاست
با من بنشین و چای درمانی کن
- علی صفری
یکی از ساکنان بی نشان ناکجا آباد
امیدی تازه را در سرنوشت من بشارت داد
تو مثل جفت از آغاز جنون همزاد من بودی
و تا آخر به همراه منی ای عشق مادرزاد
تمام ماجرا از جانب چشم تو بود ای کاش
نگاهم در نگاه گرم و شیرینت نمی افتاد
به دور محور سرخ تو می چرخد سر سبزم
خرابم کردی ای عشق جلالی خانه ات آباد
تو را با خاطرات تلخ و شیرینت رها کردم
ولی دست از سر من بر نمی دارد تب فرهاد
چه خواهد شد ؟ چه پیش آید ؟ تمام حرف من اینست
تو گفتی ؛ هرچه پیش آید خوش آید ، هرچه باداباد
و اینک اتفاقی که نباید افتد افتاده ست
نگفتم عاقبت عشقت ، سرم را می دهد بر باد
- بهروز یاسمی
الهی
سنگدل ها سِل بگیرند
دل آزاران همه رودل بگیرند
خُماری کشت مردم را بفرما
درِ میخانه ها را گِل بگیرند
-بهروز یاسمی