نتوان شدن از وهم وجود و عدم آزاد

نتوان شدن از وهم وجود و عدم آزاد
با دام و قفس ساز که دور است رهایی

بیدل دهلوی

جز عشق نبود هیچ دمساز مرا

جز عشق نبود هیچ دمساز مرا
نی اول و نی آخر و آغاز مرا..

مولانا

تنها عشق نجاتمان خواهد داد

[ برایِ همه ی دوست داشتن های از یاد رفته
برای همه ی محبت های فراموش شده مینویسم،
جهانِ بی عشق
جایِ زندگی نیست...

در تمامِ روزهای سخت
تنها "عشق" نجاتمان خواهد داد ]

هر که پیمان با هوالموجود بست

هر که پیمان با هوالموجود بست
گردنش از بند هر معبود رست
مومن از عشق است و عشق از مومنست
عشق را ناممکن ما ممکن است


اقبال لاهوری

یک عاشقانه‌ی آرام

بگذار خالصانه قبول کنیم کوچکیم، تا بتوانیم بزرگ شویم، عوض شویم، رشد کنیم و دیگری شویم.
بزرگ جایی برای تغییر کردن ندارد.
وقتی مظروف، درست به اندازه ی ظرف بشود، دیگر چگونه تغییری در مظروف ممکن می‌شود جز ریختن بر زمین و تلف شدن؟!

یک عاشقانه‌ی آرام
نادر ابراهیمی

گفتند به او: جهان پر از زیبایی ست

گفتند به او:
جهان پر از زیبایی ست
برگرد بیا که آسمان رویایی ست
.
.
.
حالا که پرنده از قفس دل کنده؛
پرواز پُر از واهمه ی تنهایی ست...


امیرحسین پناهنده

از تو سهمم همه‌ی عمر پریشان حالی است

از تو سهمم همه‌ی عمر پریشان حالی است
آه.. ای آنکه خودت هستی و جایت خالی است

سمیه محمدیان

پارچه ای در این شعر می گذارم،

پارچه ای در این شعر می گذارم،
که خون کلماتم را پاک کند،
و شلیک می کنم،
به جمله ای که مشکوک به رفتنت باشد،
اما تیرم خطا خواهد رفت،
و کوچه ، پاییز و پیراهنت خواهند مُرد،
و من دیگر هیچ گاه،
نخواهم نوشت،
از کدام کوچه ، چه وقت و با کدام پیراهنت،
آمده ای...


نگین_رساء

این روزا خیلی دلتنگ اون روزام...]

#نوستالژی..

[ بعضی غذاها عجیب
خاطره دارن
وقتی درستشون میکنی و
بوش تو خونه می پیچه
کلی خاطره برات زنده میشه
مثل آبگوشت
منو یاد خونه ی عزیزم میندازه
یاد اون وقت ها که صبح زود زنگ
میزد و میگفت ننه آبگوشت گذاشتم
پاشین ناهار بیاید اینجا منتظرم
بعدم یادش میرفت خدافظی کنه
و قطع میکرد وقتی ظهر میشد و می رفتیم
پیشش درو که باز میکردیم روبروی در به پشتی همیشگیش تکیه داده بود و خوشحال از اینکه بچه هاش همه دورش هستن
هنوزم مزه ی آبگوشت و اون ترشی بادمجونهای خوشمزه اش که کنار آبگوشت میاورد زیر دندونمه
این روزا خیلی دلتنگ اون روزام...]