| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
نتوان شدن از وهم وجود و عدم آزاد
با دام و قفس ساز که دور است رهایی
بیدل دهلوی
هر که پیمان با هوالموجود بست
گردنش از بند هر معبود رست
مومن از عشق است و عشق از مومنست
عشق را ناممکن ما ممکن است
اقبال لاهوری
بگذار خالصانه قبول کنیم کوچکیم، تا بتوانیم بزرگ شویم، عوض شویم، رشد کنیم و دیگری شویم.
بزرگ جایی برای تغییر کردن ندارد.
وقتی مظروف، درست به اندازه ی ظرف بشود، دیگر چگونه تغییری در مظروف ممکن میشود جز ریختن بر زمین و تلف شدن؟!
یک عاشقانهی آرام
نادر ابراهیمی
از تو سهمم همهی عمر پریشان حالی است
آه.. ای آنکه خودت هستی و جایت خالی است
سمیه محمدیان
پارچه ای در این شعر می گذارم،
که خون کلماتم را پاک کند،
و شلیک می کنم،
به جمله ای که مشکوک به رفتنت باشد،
اما تیرم خطا خواهد رفت،
و کوچه ، پاییز و پیراهنت خواهند مُرد،
و من دیگر هیچ گاه،
نخواهم نوشت،
از کدام کوچه ، چه وقت و با کدام پیراهنت،
آمده ای...
نگین_رساء