دیشب ستاره‌ای به دستم چسبید

دیشب ستاره‌ای به دستم چسبید

با صابون شستم نرفت

با لیف سابیدم نرفت

دستم را تا صبح در آب گذاشتم

تا خیس بخورد

بلکه کنده شود

وقتی از خواب بیدار شدم

ستاره بر دستم

دریچه‌ای بود

برای دیدار با کهکشان‌ها

پونه ندایی

ما مختصر همه جانورانیم،

ما مختصر همه جانورانیم،
همه احساسات آنها در ما هست
و بعضی از آنها در ما غلبه دارد،
باید آنرا کشت!

سینه ام دکان عطاری است

سینه ام دکان عطاری است
دردت چیست؟

محمد_صالح_علا

نخستین‌باری که تو را دیدم

نخستین‌باری که تو را دیدم
زخمی داشتی،
زخمی دهان‌ وا‌ کرده
برای دیگری،
من تو را
با وجود آن زخم‌هایت
دوست داشتم.

باد صدای باران دارد

باد صدای باران دارد
باران صدای دریا
دریا صدای ساحل
ساحل صدا...
صدا ندارد
مثل من که اینجا نشسته‌ام
ساکت
بی‌صدا
به دریا فکر می‌کنم
به باران که نمی‌بارد
و به باد که دارد
تمام هذیان‌های مرا
می‌برد....

هنگامه درخشان

باید می گذاشتی عاشقت بمانم

باید می گذاشتی عاشقت بمانم

عشق چیزی نیست

که هر دقیقه

هر روز

اتفاق بیفتد

اگر افتاد

باید دو دستی چسبیدش

باید می گذاشتی دو دستی بچسبم


به قایق هایی که نجاتمان می دادند

به رویاهایم

به عشق

زندگی اقیانوس دیوانه ای ست!

مهدیه لطیفی

تو را در یک باران دیدم

تو را در یک باران دیدم

آمده بودی و رفته بودی

تو را باران دیدم

و گریستم

من تو را در تو گریستم

فاصله ی میان ما

نه به وسعت جهانی ست


که در جستجوی آن گم شدی

نه به اندازه ی شهری

که کوچه هایش را تا باران بردیم

شهاب لواسانی

هزاران شماره را می گیرم

هزاران شماره را
می گیرم
و شماره گیر
پر از نبودن هاست
کسی تلفن را
برنمی دارد
پشت تمام کدهای عاشقانه ی شهر ها
پنهان شده ای
و هنوز
مشترک مورد نظر
تا ابد
در دسترس نمی باشد!

نازنین_حسن_پور

بیا به خانه ی آلاله ها سری بزنیم

بیا به خانه ی آلاله ها سری بزنیم
ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم

به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم

شبی به حلقه درگاه دوست دل بندیم
اگرچه وا نکند، دست کم دری بزنیم

تمام حجم قفس را شناختیم، بس است
بیا به تجربه به در آسمان پری بزنیم


به اشک خویش بشوییم آسمان ها را
ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم

اگرچه نیت خوبی است زیستن اما
خوشا که دست به تصمیم بهتری بزنیم


قیصر امین پور

به قصد کشتن آمده بود،

به قصد کشتن آمده بود،
خاطره ای که
در انتهای خیابان انقلاب
دفنش کرده بودیم!

نازنین_حسن_پور