به باد می‌مانی

به باد می‌مانی
شعله نکشیده خاموشم می‌کنی
به باد می‌مانی
زبانه کشیده گر می‌گیرم از وزیدنت...

تو را در تمام ادیان

تو را در تمام ادیان
تو را به تمام زبان ها
تو را در تمام نژاد ها
درتمام کشورها
دوست خواهم داشت
آدمی که دیگری را دوست بدارد
جهانی را دوست خواهد داشت

ساره جلالی

عشق هایی که می میرند چه می شوند؟

عشق هایی که می میرند

چه می شوند؟

طوفان هایی که آرام می گیرند

چه می کنند؟

ابرهای مرده

دریاهای مرده

یادهای مرده

را کجا دفن می کنند؟

اگر همه ی خاطرات تلخی که به سختی از یاد برده ایم

یک شب باهم به شهر حمله کنند


ما چه کنیم؟



| رویا شاه حسین زاده |

روزگاری‌ را یاد دارم

روزگاری‌ را یاد دارم
که می‌ایستادم در باد
تا مرغان ساکت شوند و
من بخوانم...

:)))))))))))

مولانا شرف الدین دامغانے از ڪنار مسجدے مے گذشت.
خادم مسجد سگے را ڪتک مے زد و در را بسته بود ڪه سگ فرار نڪند.
مولانا در مسجد را باز ڪرد و سگ گریخت.
خادم مسجد با مولانا دعوا ڪرد.
مولانا گفت: اے یار! سگ را ببخش چون عقل ندارد.
از بے عقلے است ڪه به مسجد در آمده وگرنه ما ڪه عقل داریم ،
آیا هرگز ما را در مسجد دیده ای؟!

‌غیبت به هنگامی که حضورت لازم است،

‌غیبت به هنگامی که حضورت لازم است،
گناهی نابخشودنی محسوب می‌شود...

قلب

قلب

ما او را فراموش می کنیم

تو و من ، امشب
تو باید حرارتش را فراموش کنی
و من روشنایی اش را
وقتی فراموشش کردی
لطفا به من بگو
عجله کن
اگر تاخیر کنی
ممکن است باز هم به یادش بیاورم

امیلی دیکنسون
ترجمه : بهنود فرازمند

به کجا رفتند آن دخترانی که سراسیمه

به کجا رفتند
آن دخترانی که سراسیمه
در ازدواج دفن شدند
آیا لبخند آنان را در
آینه ی غروب به یاد داری؟

تنهایی پرهیاهو

کتاب را به سینه فشردم؛
و کتاب با تمامی سردی جلدش مرا گرم کرد.