ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
نشناخته بودیم دری غیر درِ دل
ما را به چه تقصیر، فلک دربهدر انداخت؟ ...
حزین لاهیجی ...
خودم را قانع میکنم
که شاید نمیخواند ،
که شاید به گوشش نمیرسد ،
که شاید مردم شهر خبر دارش نمیکنند ،
از حجم دلتنگی ام ...
مگر میشود یک نفر جان دادنت را ببینند ،
بداند مخاطبِ تمام شعرهایش هستی ...
و سراغت را نگیرد ...!؟
علی قاضی نظام
پشت این پنجره ها وقتی بارون میباره
وقتی آهسته غروب ، تو خونه پا میذاره
وقتی هر لحظه نسیم ،توی باغچه ها میاد
توی خاک گلدونا، بذر حسرت میکاره
وقتی شبنم میشینه ، رو غبار جاده ها
وقتی هر خاطره ای تورو یادم میاره
وقتی توی آینه، خودمو گم میکنم
میدونم که لحظه هام ، رنگ آبی نداره
تازه احساس میکنم که چشام بارونیه
پشت این پنجره ها داره بارون میباره
تازه احساس میکنم که چشام بارونیه
پشت این پنجره ها داره بارون میباره
" نسرین جعفری "
در این دنیا
یک نفر هست که می توانستم
تمامی این اشعار را
برایش بفرستم
اما چه ؟
بگذار لب ها
لبخندی تلخ بگشایند
و قلب من یکبار دیگر بلرزد
آنا آخماتووا