| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
دیری ست که ما معتکف دیر مغانیم
رندیم و خراباتی و فارغ ز جهانیم…
چون کاسه شکستیم نه پر ماند و نه خالی
بیکیسهی بازار چه سود و چه زیانیم…
وحشی بافقی
همیشه فکر میکردم که بدترین چیز توی زندگی اینه که تنها باشی،
ولی نه،
حالا فهمیدم که بدترین چیز توی زندگی
بودن با آدمهائی که باعث میشن
احساس تنهایی کنی...
هسلو
هوا از اندوه چشمانم
دم کرده بود
شب آن قدر سنگین ست
که حتی گلوله هم از آن
عبور نمی کند
نمی توانم
تاریکی و سکوت این شب را
بازگو کنم
لای به لای انگشتانم
سیگاری با طعم زهر
و در بالشم
جهنمی برپاست
بیا دیگر
احمد عارف
مترجم : سیامک تقی زاده
شبیه اسب درونم دوباره رم کرده
ببین نبودی و وحشت چه با دلم کرده
به لطف قوزم و مویی سپید بعد از تو
شدم چو شاخه ی خشکی که برف خم کرده
نپرس از تب و لرزم،نگو چه با من کرد
همان که زلزله با خانه های بم کرده
شب است و آینه جغدی کشیده است از من
دو چشم بهت زده،صورتی ورم کرده
تو نیمه ی من و من جسم جان به لب شده ام
که روح پر تب و تابش به او ستم کرده
بیا ببین که چه آشی برای من پخته
همان کسی که برای تو چای دم کرده
جواد منفرد
شراب از کام تو میریزد
و عشق از چشم رخنه میکند
هر آنچه باید باور کنیم همین است
پیش از آنکه پیر شویم و جان دهیم
پیکم را بلند میکنم
به تو مینگرم
و آهی میکشم
ویلیام باتلرییتس
