ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
کان دو جهان دیدیم، اینبار رها گردان
شالوده ی ایام را، بر آب نهان ای جان
از حال پریشانی تا روی خندانی
آفتاب لب بوم ماست، خندان بشو تو خندان
جانکاه و سنگین است، ارعاب نکن ارعاب
بگذار که آغوشت، درد ما کند درمان
تو مظهر رحمانی، آسوده ز هر اکراه
بخشش ز تو برآید،این جمع گنهکاران
از گنج مان کم کن، از جان ما بگذر
تا باقیه عمر ما، این سختی را ده پایان
تا شب رواست پا کن، ما را ز سر تختی
تا پای تامل هست،قلب ما را کن خوابان
جامانده که ما بودیم، درمانده و افتاده
نفرین نکن ما را ، ما زخمی بی سامان
با زلزله روییدیم، از مهلکه چاپیدیم
به خستگی می نازیم، با برف چه با باران
ما از دو جهان هوشیار ، هرچند نفهمیدیم
انگار نه انگار که ، داریم یه لب و دندان
صالح دهینی