که سکوت معنای رضایت دارد

راستی می دانید؟
که چرا می گویند
که سکوت معنای رضایت دارد
یا چرا
معنای نگاه دگران را
ز شادی می دانند
گاه هم می پندارند
درد بی مهری یار که بر دل دارند
ذره ایی هم بر دل او جای دارد
آه ! که پنداری
خود را به خواب و خیالی
زده اند
ما که می دانیم سکوت سر شار
از ناگفته هاست
ما که می دانیم هر نگاهی چه معنا
دارد
ما که می دانیم
که اگر یار نمی رفت
می ماند
جای بی مهری او در دل ما جای نداشت
و من اما
چندی ایست
از کسی
که سکوتی
مثل یک سوسن وحشی دارد
و نگاه و لبخندش
حس سرمای زمستانی دارد
و به دردی مثل داغی که شقایق
یا که لاله دارند
خو کردم
و صد افسوس
او نمی داند
شایدم می داند
نمی دانم من
که اگر روزی . مهر خموشی

ز لبان بر دارد
و نگاهش بوی بهاران گیرد
دل پر درد مرا جان
می بخشد
آه!
یادم رفت
من دلم را نزدش به امانت دادم
می دانم
باشد
دل من باز از شادی من
شاد می گردد
دل من می داند
که اگر نگاهش بهاری گردد
من از سر مستی و شوق
به بهارم
سلامی می دهم و می گویم
که بهارم
آمدنت به کشور جانم
مبارک باشد
شایدم همچو مجنونی
از پی لیلی ایم
سر تعظیم فرود آورم و
گویم
که بهارم
می دانی که تو لیلی ایم
شده ایی
تو همه جان و جهانم شده ایی
و در آخر می گویم
من در این
عشق نهانی می مانم
نه خطایی دارد نه گناهی
می دانم
آری می دانم
من در این شور و شوق و
مستی و عشق
تنهایم

اما من تنها
به صدایی و نگاهی و
لبخندی ز تو
عادت دارم
اری


شیدا جوادیان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.