| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
فکرم درگیر شد
به چه می اندیشم ؟
ذهنم یاری نمی کند
انگار در آخرین تصمیم
به خودم باختم
اندیشه سپید
به زیبایی گل رز
رایحه آشنایی
به مشامم می رساند
گویی ندای مهربانی
برایم سوغات آورده
اندیشه سپید
همان چند بند است
که در وصف آن
پرستوی مهاجر
خواهم سرایید
اندیشه سپید
پرواز پرنده ایست
که بدون بال
در قفس حس
آزادی دارد
اندیشه سپید
شب تار را
چون درخشش روز
در ناخودآگاه خود
به روشنی چشمان
عاشق به معشوق
وصال یافته می بیند
اندیشه سپید
دل روشن
قلب پر طپش
از حضور یار دارد
هر چند در فراق باشد
در ذهن خود
از حضورش آرام می گیرد
اندیشه سپید
مانند چشمان خیس
از شوق دیدار تو
همیشه ترنم شبنم
در کالبد فکرش
در وجود خودش
حس میکند
اندیشه سپید
دیدن تبسم شیرین
پسرک تنها
در کنار دخترک گل فروش
در سر چهارراه عاشقی
و آرزوی هر روز
دیدار پنهانی او می باشد
اندیشه سپید
همان رهایی ذهن
در بودن یا نبودن است
همان جدایی رنج
از محنت روزگار است
آرامش در داشتن
دلی مملو از عشق
برای اندیشیدن
در شب
پشت پنجره باران زده است
حسین رسومی