تو آن غروب خزانی که دوستت دارم

تو آن غروب خزانی که دوستت دارم
صدای آب روانی که دوستت دارم
نوید صبح امیدی به شام تاریکی
و سِرّ گنج نهانی که دوستت دارم
جنون خنده ی مجنون به عشق لیلایی
و دُرِّ عمر گرانی که دوستت دارم
دلی که گم شده در جاده های بارانی
دلیل نام و نشانی که دوستت دارم

به لب رسانده غمت جان بی قرارم را
قرار این دل و جانی که دوستت دارم

رقیه صدفی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.