آبیه شال او آسمان بود

آبیه شال او آسمان بود
زیر پاهای او دشت جهان بود
دشت گل های ،شاخه شاخه
ساقه کمان او نرم و روان بود
ریشه اش پا زده به حوض جانم
سر برآوردم او پیدا و عیان بود
سر هر شاخه شد گلای پر برگ
تاج آن شاخه ماند سفید بی برگ
من سیاه او سفید دشت بهاری
از همان اولش حلقه زمان بود


سجاد ابراهیمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.