ستاره شبهای تابستان .

ستاره
شبهای تابستان .
خوابیدن روپشت بام .
یا رو تراس ، صفاداره .
شبهای نبود ماه .
مجلس ستاره ها ،ریز ودرشت .
برقرار است توپهنه سما .
خود نمایی می‌کنند در غیبت ماه .
پهن کردند خودشانرا روبه زمین مثل لحاف .
به توالی چشمک وسو سو زدنی بر اهداف .
چلچراغی کم نور روبروی زمین .
بهر روشنی شب‌هایش کرده کمین .

شبهای بی خوابی وکمخوابی ها .
عادتم گشه شمارش ستاره ها .
وبه شبهای سیاه بی ابری .
بشمرم ستاره هارا تا سحری .
وهمیشه چند ستاره را گم کرده .
یا که خوابم به اشتباه جمع کرده .
کار بیهوده ندانم لیکن .عادتی گشته مرا .
شمارش ستاره ها که گمگشته به جا .
غصه ای شده مرا گمشده ها .
چه به خواب روز دگر ستاره نیست .
شب تاریک بداند ستاره چیست .


احمدرضاآزاد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.