این چه روزگاریست ؟

این چه روزگاریست ؟
چشمها خالی
دَرِ دلها بسته
نفسها تنگ
آب بندان ها خالی
تالابها پر عتاب
آسمان تاریک
ناله بال پرندگان
آمده شب ز راه دور

چشم به راه امید
که باز آید
لحظه ای کند درنگ
در کند خستگی
بیآفریند
سایه عشق در تالاب


این چه انتظاریست؟
ظلم ؟
گشته توفنده،
دل؟
دربسته،
امید؟
ندارد حال،
رخت بر بسته،
بر نکردد باز،
مگر که عشق ورزیم،
صفا دهیم دل،
دور کنیم رنگ ظلم
از تالاب.

درنای مهاجر سیبری با نام امید که سالها در فصل پائیز به مازندران سفر می کرد

 و بیش از 130 روز میهمان مردم مازندران بود

، باز نگشت. آخرین باری که این پرنده زیبا در مازندران مشاهده شد دو سال قبل بود.


دکتر محمد گروکان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد