گریزان از همه در پوشش یک راهبه

گریزان از همه در پوشش یک راهبه
فروتن همچو قاصدک در دست باد
لبان سرد و صامت از جور زمانه
تنی له مانده در زیر چرخ روزگار
چشمانی کم سو دور مانده ز مهر
دستان پینه بسته در پی یک لقمه نان
آسمان اما هنوز آبی ست و پر روزنه
صدای پرندگان مست از بوی دانه
هر چه باشد ،بگذرد ،این خانه هست
می توان در آن جا ماند از نا مهربانی
خدا هست ،می بیند ،می سازد این ویرانه را...

سحر کرمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد