ای نسیم کوی یارم، مهرت از دل کی رود؟

کودک دل در نبودت از غمت سرشار شـد
در غم عشقت از خواب شب بیدار شد

شوق رویت در دلم افروخت آتش بی‌کران
سینه‌ام در شعله‌اش از عشق تو تبدار شـد

ناله‌های دل ز هجران، ره به درگاهت نبرد
هر چه خواندم نام تو، راه دلم دیوار شـد

چشم‌هایم خیره بر راهی که از آن می‌رسی
انتظارم بر سر این جاده‌ها تکرار شـد

باغ دل پژمرد بی‌عطری ز لبخند وصال
شاخه‌های عمر من در خاطرت بی‌بار شـد

شب به شب در خلوت دل نام تو زمزمه بود
شعرهایم بی تو از دردِ غمت افکار شـد

ای نسیم کوی یارم، مهرت از دل کی رود؟
گر چه رفتی، یاد تو در سینه‌ام ماندگار شـد

باز برگردان دل از ویرانه‌هایت سوی من
تا که این دل از حضورت جان و دل‌بردار شـد


الناز عابدینی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.