ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
شاید لازم باشد
مختصری تلنگر بخوریم
در قحطی مهربانی غرق شدیم
دیگر کسی غم
بی مهری به پرنده یخ زده
را نمی خورد
زمین تشنه است
آسمان مهرش نیست
زمستان سرد است
ولی سپیدی ندارد
گندم زار به بار نیست
دیگر نان در دست پیرمرد نمی بینم
شاید زمان متوقف شده
چرا دیگر دست فروش کوچه ام
محبت نمی فروشد
چرا زندگی اندکی کوتاه شده
آخر من ساده ام
درکم نمی رسد
باغبان با گلها قهر کرده
میگوید گل رز من سرخ بود
چرا دیگر غنچه نمی کند
تلنگر مهربانی
هم اثر نکرد
ساعت دیواری اتاقم بیشتر حرکت میکند
می پندارد آخرش شاید زیبا تمام شود
ولی نمایش روزگار دیگر
اپیزود ندارد
پرده آخر نابودی
جهان بی عشق است
تراژدی شام آخر
به نزدیک من رسیده
رفتن با آغازش یکی شده
آخر این قصه ، بود و نبود یکی شده
بگویید دیگر کسی نیاید
دنیا طاقت یک نامهربان دیگر ندارد
تلنگر مهربانی را زدم
کسی شنوا نیست
عاشق شدم
ولی معشوقی نیست
تشنه تمنای تو شدم
ولی دیگر تو هم نیستی
ترک تنهایی کردم
دیگر آن ناز کن دلبر نیست
حسین رسومی