| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
هیچ نماند از دلم، دنیا به چشمم تار شد
رفت و جانم بیصدا، در شعلهها آوار شد
لرزشی در استخوان، بغضی میان حنجره
درد دوریاش به هر سو، جان مرا بییار شد
ابتدا خندیدم و گفتم جدایی ساده است
لیک هر لحظه بدون او، دلم غمبار شد
بیپناهی چون پرنده، آسمانم تنگ بود
یاد او در خاطرم، دیوار دور حصار شد
ماند تصویرش به چشمم، در سکوتی بیکران
شوق دیدارش میان دیدهام بیدار شد
شعرم از آتش دل بود و غمی افسانهوار
هر کلامش چون شرر، بر دفترم تکرار شد
جرم من دلدادگی بود و شکستن در غمش
حاصلم زین عشق ناب، سودای دار و کار شد
دیدمش در خوابباران، زیر شوری از امید
گفت آیا بعد من، شبهای تو هنجار شد؟
گفتمش بیتو جهانم خالی از معنا شده
بیتو هر آغاز من، پایان بیرفتار شد
الناز عابدینی