ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
نگاه کن که خاطره های تو
چگونه درون من بنایی ساخت
در نبرد تن من با خود من
عاشقانه سوخت من و جان را باخت
رفتنت فریاد زد بر سر من
گفت دیدی که تمام شد ماجرا
من زنده اما باور نکرد
در سکوتش زجه میزد بی صدا
چند روزی ام گذشت،نیامدی
منِ زنده رو به آینه نبود
میترسید از سپیدی های مو
از صدا،مرثیه یا ساز و سرود
شانه میزد بر سر و موی سپید
غم درون چهره اش جایی نداشت
دانه ای از جنس انتظار تو
زیر قلب کوچکش با عشق کاشت
آمدی یک روز اما دیر نبود
دانه ات رشد کرده بود تا انتها
خندیدم گفتم چند سال گذشت؟
از سرانجام تا همین لحظه ی ما
با دوپا و چند هزار پای دگر
من دویدم سمت آن آغوش تو
جمله هایی من محیا کرده ام
تا بخوانم آن را در گوش تو
با خودم گفتم دیدی ماهی
آب رفته باز گشت و دیر نشد
من همان معشوق آب آبی ام
جرعهی دریا نوشید،سیر نشد
دیدمت از دور کنار دیگری
دیدمش او را میان تن تو
من مگر آن کس که خواستی نیستم
من همانم بخدا، آن منِ تو
کاش من یک لحظه او بودم
کاش من اصلا خود او بودم
کاش من جای خود او بودم
کاش من جای خود او بودم
در بلندای همین خانه ی بد
که تورا در خاطراتش دارد
ایستادم من لب آن بام که
روزی تو گفت که مرا دوست دارد
عکسی از آن خنده ی زیبای تو
در کف سنگفرش کوچه پیداست
دست های تو باز برای من
من گمان نمیکنم این رویاست
میخندی و مرا میبوسی
دست هایت مرا میخواهد
میپرم تا به تو من سجده کنم
بخدا دلم تورا میخواهد
میپرم تا به تو من سجده کنم
بخدا دلم تو را میخواهد
سهیل آوه