ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
رمزی نهـفتـه دارم ، قلبی شکسته در من
با خود روم کلنجار ، حرفی نگـفته در من
در سینه ام بماند، یا گویمــش به عــالم
جانی دگر نمانده ، جانی که سوخته در من
تاوان اگرچه تلخاست، بر درد من چو مرهم
زهر از جفا چشیدم، دل رشته رشته در من
بغضی شکفته در من ، درد گذشـته بر تن
هر روز خمیدهتر من ، غم جا گرفته در من
در دردِ خود بمیرم ، بهتر ز صد تــبسّم
ای جانِ نیمه جانم ، ای خودفروخته در من
از خون خود گذشتم، از جام دشمن هرگز
چون بکشنی تو ساغر ، جامی بریخته در من
دل داده ام امــانـت تـا دل دهـد امـانم
مشکن دلم تو ظالم ، این دل گسیخته در من
هر گه که گردِ او گشت ، شد تکّه تکّه افسوس
ای قلبِ صاف و ساده، ای سرشکسته در من
امیرحسین صالحی