ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
گوسِفندی بودم و پشمین بدن
عاشق پرسه زدن اندر دمن
گنده گشتم فربه و چاق و تپل
نام من مصداق آدمهای خل
تاکه روزی فلّه ای کردن سوار
با عزیزانی دگر اندر فشار
گشت دنیا بر سرم یکدم هوار
کردنم قربانی و پایم به دار
تکه تکه کردن و بخشی به سیخ
مابقیِ لاشه ام آویز میخ
تازه فهمیدم که آن اَبله منم
سرخوش گشتن پی صحرا منم
یا چرا او عاشق و من دلبرش
دائما دنبال من روی خرش
من هوای پادشاهی داشتم
زیر پشمانم خدایی داشتم
پند گیر و همچو من احمق مباش
دلخوش نازی که میگردی نباش
گر ندانستی چرا یونجه نثارت میکنند
آید آن روزی که بر منقل کبابت میکنند
کاظم بیدگلی گازار