ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خدایا روزیت افزون کن بر سُفره یِ ما
شاخ وبرگ ده بردرخت رزق و روزی ما
خدایا صبر و رحمت درهم آمیز اینسان
نه خُلق ما تنگ و نه روزیمان بر نُقصان
خدایا در سرنوشت بینوایی تغییر ده
شعور و رزق در اوج و همی فوری ده
خدایا سختگیری بر روزی دهنده محالست
گرفتن مزدمان زستمگر پیچیده و مُچالست
خدایا امتحان،سخت گشته در زمان
تحمل ز دنیای مُدرن،نگنجد در بیان
خدایا قصرها مکانی ثابت و دور بود ز ما
کنون قصرها عیانست و بیخِ گوش ما
خدایا دیدن و نخواستن بر همگان نیست
هدیه یِ سربسته و آینده در گمان نیست
خدایا عِلم امروز همه را درگیر کرده
به دادی نرسی،کودک همی پیر کرده
خدایا زستایش و نیایش در سخره گشتیم
اجابت دعا گُم گشته و در سفره گشتیم
خدایا آخرِ زمان دیدیم و باور کردیم
ز بی توجهی بر دعا یقین هم کردیم
خدایا خود نوشتی و بُریدی و دوختی به چند روز
مخلوقات ز نبات و جَماد و حیوان وانسان هر روز
خدایا به داد بیچارگان رَس تا خَم نگردند
همچو پشه و مور در بیابان برهم نچرخند
خدایا دانستیم مالک تویی و همی دَرک کردیم
مستاجری بر زور ، در گمان هم ، باور نمیکردیم
خدایا خوبست بر دید نگنجی در جهان
ز دیدن هم نیاید خیری بر مستمندان
خدایا بهم آمیختی خوب وبد ، تَر وخشک را
عاقبت هم جملگی مدیون تو در دنیا و عقبا
خدایا میل خواستن و برتری در وجودها نهادی
بر خشم ، زبودن در این وادی سرکوفت دادی
خدایا بر چهار ورق کاغذ وخواب ورویا تکلیف کردی
آخرش لحظه مرگ بر ترس و وحشت مغلوب کردی
خدایا بی مزه گشت دنیای بی سر و ته بر ظلم
چه مومن و چه کافر باشند معذَّب تمام عُمر
خدایا تغییری ده بر این دنیای پر مشقّت با رحمت
بشاید رحمی کنی ز لطفت بر همین خلقت با عزَّت
محمد هادی آبیوَر