ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
(چشم ابروت عجب تیرکمانی دارد)
هرکمان دار،چنین تیرکمانی دارد؟
چشم بیمار توگر قصد دل من دارد
در سر هر شکنش تازه روانی دارد
از سر چَشم تو دل رفت وبه جان تا آمد
تا دگر بر سر هر چَشم گرانی دارد
بر در وکوی تو هر شام به خون دیدم من
خاک پای تو چو اقبال نشانی دارد
روی و موی تو چو در چشم من آید گویی
طوطیی است که بر برگ گل جهانی دارد
میکشد تیغ ز مژگان به زبان دعوی عشق
عشق هر کس که نه عاشق به زبانی دارد
لب لعل تو چو سر چشمه حیوان دارد
خط سبز تو چوِ منشور جوانی دارد
امین طیبی