میشود این دل مگر از عشقت ای همسر جدا

میشود این دل مگر از عشقت ای همسر جدا
کی شود مجنون بیدل از دل و دلبر جدا

دل ز جانان بر گرفتن سهل و آسان کی بُود
تشنه لب هرگز نگردد از لب ساغر جدا

بال پروازم تویی در آسمان زندگی
جان دهد مرغی که شد از بال و از شهپر جدا

عطر گیسویت اگر با گل درآمیزد دمی
می کنم با چشم بسته من ز یکدیگر جدا

اشک شور من شود شیرین تر از شهد و عسل
گر به شوق دیدنت گردد ز چشم تر جدا

زندگی را با حلاوت می کنی همچون شکر
جان کجا گردد از آن جانان جان پرور جدا

بیند ار جان مرا در آتش غم شعله ور
می زند آتش به جان خود ز هر اخگر جدا

هر که باشد همچو من لب تشنه عشق نگار
می نگردد لحظه ای از چشمه کوثر جدا

گر بیفشاند مرا از تار مژگانش چنین
می شوم همچون صدف گردیده از گوهر جدا

از لب لعلش شکر بار (نسیما) کن دعا
من نگردم تا ابد زین خوان پُر شکر جدا

اسدلله فرمینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد