زندگی به کوتاهی لمس کف دریا

زندگی به کوتاهی لمس کف دریا
می‌رود دسته سار و تو میمانی تنها
راز این کهنه سربسته چه میدانی تو
می‌رود روشنی چشم مثال کف روی دریا
در میان است همه سبزه و گل، باز می‌مانی تو
می‌شوی زار تو میان همه آن گُل‌ها
جامه پوسیده ز تن کَن تو بیا کام بگیر
فال این شب زده با قهوه خبر کن شب‌ها
دست بردار ز دوشینه غم و راه بگیر
جام بردار، تر کن تو لبی از می ناب و صهبا

مهرداد درگاهی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.