ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دوباره ناله و افغان دوباره جغدِ جنگ
دوباره خون و خرابی دوباره نام و ننگ
شده است محفلِ صیاد و گرگ های حریص
زلالِ ساحلِ آن ماهیانِ ناز و قشنگ
چو کارِ جنگ ز بازو گذشت شد به فشنگ،
در آشیانه ی شیران، شغال گشت پلنگ
بیا به پهنه ی ورزش، خودی نمایان کن
که پهلوانِ تو آن جا شود چنان سرهنگ
پیمبری که به وحدانیت قیام نمود
گرفته ملتِ او فاصله دو صد فرسنگ
به مردمان چه رسیده در این دیارِ کهن
از این تقابل و جنگی که گشته خود فرهنگ
به هر کجا که نظر می کنی غم و رنج است
خوشی به کامِ خلایق شده است زهر و شرنگ
کسی به دادِ کسی هم نمی رسد اینک
گرفته روی جهان را تظاهر و نیرنگ
دوباره ناله به پا کرده است جغدِ جنگ
شده است باغ و گلستان پر از نخاله و سنگ
خرابه ای شده آن شهرها که بود آرام
به تنگ آمده عالم در این زمانه به تنگ
حسن جعفری