ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
شاعران عمری مظانِ اتهامند از زبان
راوی دردند و در تهدید افکار و گمان
غنچه در آغوش خون باشد به تقصیرِ تبر
بی تفاوت در گذر باشند و غرق امتنان
در هوای چشم و ابرو ،شعر خام و بی خطر
می سرایند و زبان را بسته بر جبر عیان
شعر مستانه به بستان بی پشیزی دغدغه
بر زبان دارند و تشویش ِسر سبزند و جان
مشق غیرت را به شب، آغوش گرم انزوا
می نویسند و به آتش برده از باب امان
شاعران وجدان بیدار جوامع نیستند
انگ بیداری شده کالای تزویرِ دکان
همقلم از تهمت بی التفاتی شاکی ام
بُرده حکم قاضیان ،، تیر کنایه در کمان
کیفرِ اهل قلم پنهان و پیدا رایج است
بی مبالاتی زده مشتی به فریاد ِ دهان
بوی خون از شعر شاعر برنخیزد مُحمل است
این بگویند و به دربندش ، فرار از ترس جان
پیله بر ناموس اندیشه به برهان عیب نیست
پرنیان پروانه می زاید به اذهان ِ نهان
لیک سربازانِ الفاظ و زبان بی سنگرند
دغدغه بر حفظ میراثند و فرهنگِ گران
درشب تاریک و نا امن و امان شایسته است
همقدم بودن به بحران در حریم کاروان
عادل پورنادعلی