مست شوم مست شوم ز بوی گیسوی تو

مست شوم مست شوم ز بوی گیسوی تو
رها شوم رها شوم ز بند گیسوی تو
دور شوم دور شوم ز روزهای بی عبور
سر بنهم سر بنهم به آستان کوی تو
دل بدهم دل بدهم به بانگ پر ز عشق تو
قدم نهم استوار در آرمان یاد تو
من چه کنم من چه کنم بدون تو
چگونه من به سر کنم فراغ و دوری تو
بیا  ببین، بیا و دل بده به این دل حزین
فروغ چشمان کم سو و مانده بر راهم را
روشن کن همچو تلالو تابش خورشید.


سحر کرمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.