گرچه دیدار من و تو رفته تا روز قیامت

گرچه دیدار من و تو رفته تا روز قیامت
سوزم از هجران رویت تا ابد تا بی‌نهایت

در سحرگاه بهاران سنبل و شب بو به نجوا
ای گل سرخ شقایق پرسم از تو من حکایت

هر پرستویی بیاید در بهاران سوی خانه
تو بیا تا گل بریزم من، گل مریم به پایت


دور قاب زندگی را می‌کشم یک خط آبی
تا شوم پروانه تو، جان دهم میرم برایت

ای تو شمع روشن من روشنی بخش سرایم
سوختم پروانه آسا از غمت من از برایت

روزگارت کرده خاموش گشته روزم همچو شب‌ها
ای گل عشق و سخاوت من کنم از تو شکایت


فروغ قاسمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.