| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
با پیلهی تنهایی
از آغاز به جنگیم
که در چنته
جهان داشت...
تا باز چه خواهد شد
از این سِحر
که در مشت
زمان داشت...
در سوگ،
شبحوار براه است
چشمی که به انظارِ وقیحانه
نگاهِ نگران داشت
دستم پُرِ هیچ است
پُر از ثانیههایی مُتهاتر
که در این ساعتِ مرده
به سختی جریان داشت
چون بادِ خزانی
بهر کوی هراسان...
که با صولتِ ارواح،
صدای ضربان داشت
در ذهن من افسوس
ندانم چه روان است
دریایی پُر از خون
که به مردابِ تعفن غَلیان داشت
مهدی بابایی راد