غم در دلم و دور ز تو خانه خرابم

غم در دلم و دور ز تو خانه خرابم
بیچاره و آواره پی جام شرابم

بخشیده خدا درد و غمم تا به نهایت
ای کاش خدا کم کند از درد و عذابم

گفتی که ز من دور نشو می دهمت جان
جانت دگری شد کمی بعد غیابم

چشمان من از دوری تو چشمه‌ی پرآب
فواره شده دور ز تو چشم پر آبم

نه تو نه خدا و نه خودم از که بپرسم
تو در سر من پر ز سوالی و جوابم

سجاد ممیوند

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.