توقف کن یک لحظه

توقف کن یک لحظه
در میخانه را بشکن
کرشمه می کند، باران
میانه سایه دشمن
توقف کن تا شاید
جنون عشق برگیری
نشان دارد، زلفانت
هنوزهم، با خود درگیری
به یک بوسه قناعت کن
جلا ده دیدگانت را
تبسم کرده می داند
چه جادویست و تدبیری
صداکن لیلی جان را
بزن مستانه آوازی
حقایق خوب می دانند
سکوت را نیست، پروازی

منصور نصری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.