ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
بی پروا
مشتاقی ، زائر برکه
که خرامان خرامان از هفتمین پیله
با وزنی
نرم و ردیف ردیف تار و پود
از پنجره های توری
دل در گرو ساربان و دست با گریبان عرشه گلاویز
آنگاه
که هوا
در نهایت تاریکی
راه را بلند کشیده بود و مسیر را
سنگلاخ نقاشی
در شوق با هماهنگی
هر چند در غربت
قایقش را به آب انداخت
رنگ ها به سمت کرانه عقب کشیدند
موج ها در دل آب
حل شدند
چون اقتباسی از طبع مراقبه
در سنجش نور
نظاره گر وحدت آسمان و زمین شد
آتشی شعله ور در آب جاری
این تجرد کامل ست
که هم راه باشی و هم رهرو
بی حرکتی که در چرخه ی تعمق ست
حسی شرجی معطر از شمال
و درگاهی رو جنوب
آنکه
حجره های یک لاله را در غرب میبیند
و همچنان سروده های بوته ای در شرق را
میشنود
و با نظرش غبار می روبد
و هر سحر
از مرز تبت تا زمین هوا خالص میکند
گویا گفت
ای انرژی بی پروا
این علت ست
که اثر را به موازنه در می آورد
ای هوس مجسم
زندگی تند خشونت باری ست
در سه پیله
چشمی خاک آلود و
خاکی گل آلود و گل آلود اشکی
و تو
اصول دو طریق
در یک
میخواهی
پس ای صبح برهنه
پیله ات را بگشا تا آتشت را
شعله کنم
و تو را در قلبم ، غنچه
فرهاد بیداری