ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سر اگر دشت بی آب است . .
خدایا چه کنم ؟
سراگر پر زحباب است .
خدایا چه کنم ؟
.چشم اگر بند سراب است .
اگر این سینه من گنج عذاب است .
اگراین خلوتی جیب روال است . .
شاید این سهمیه رنج وعذاب است .. .
خدایا چه کنم ؟
اگر این پا وکمر یاور تن نیست دگر ..
اگر این دست توانا به قدیم همیشه خواب است .
اگر این جسم بلا خورده. خراب است نگر .
ولی این روح به اندوه جواب است ، مگر ؟
خدایا چه کنم ؟
اگر این سفره دل بی مایه فطیر است .
اگر اعصاب منم خوردو خمیر است .
اگر این زندگیم همیشه گیر است .
خدایا چه کنم ؟
اگر این که ، چه کنم ، چه نکنم جوابی دیر
است .
عذر من کف روی آب است. .
بگذر زمن وگناه تن گر چه که پیر است .......
احمدرضاآزاد